حسین
از غم رفتنت دیگه پاره شده بند دلم
خونه ی نو یار جدید مباركت باشه گلم
چه بی خبر، جشن تو شد ، نگفتی كه منم بیام
باشه ولی من از خدا خوشبختیتو فقط می خوام
غم منو نخور دیگه ، قسمته و بازیچه هاش
اگه دوسم داری ، زندگیتو كن و دیگه به فكر من نباش
تو دفتر خاطرهام هنوزم اسمه تو تكه
حلقه ، عسل ، سفره ی عقد، مباركه مباركه
می خوام تو رو دعا كنم سنگامو با تو وا كنم
برای آخرین دفه تو چشم تو نگاه كنم
دلم می خواد تو روزگار، تو خوشی ها پر بزنی
تو نازو نعمت بمونی تا زیر غصه نشكنی
الهی دروازه ی عشق به روت همیشه وا باشه
به خاك و سنك دست بزنی الهی كه طلا باشه
نظرات شما عزیزان:
زبان مشترکی داریم
با این همه یکدیگر را نمی فهمیم
ما باید مثل غارنشین ها
تنها به علامت دست های مان اکتفا می کردیم
آن وقت شاید هیچ سوء تفاهمی
میانمان جدایی نمی انداخت
پاسخ:نظرلطفتونه